....وتنها یک خواهش از شما دارم که هر یک به سهم خود و به نوبه خود برای خدا و اسلام از جان خود دریغ نفرمایید مواظب باشید استعماری که ما با مشت خالی از در بیرون کردیم در آن زمان که شما زندگی می کنید از پنجره وارد نشود خدا را فراموش نکنید و آنچنان زندگی کنید که پس از مرگ نفرینمان نکننداز خدا بخواهید شهادت را برایتان هدیه نماید ....
بنام خدا
اخیرا نظراتی مبنی بر اینکه مطالب این سایت باعث آبرو ریزی و تخریب ننیز و ننیزی میشود نوشته شده است که لازم میدانم تا چند جمله ای را راجع به این حرفهای مغرضانه و دو پهلو به عرض شما عزیزان برسانم.
اولا نظر هر کس برای خودش محترم است اما تحمیل عقیده و نظر خود بر دیگران نشانه بی شخصیتی و بی فرهنگی فرد است . مطالب این سایت کاملا مستند و حساب شده است. و هیچ توهین و هتک حرمت به شخص یا گروهی نشده است گر چه ما نمیتوانیم به سلیقه صد درصد مردم مطالب بگذاریم اما قضاوت ناحق ریشه در باطن بد و کج اندیشی افراد دارد.اگر کسی واقعا نظر سازنده ای دارد با این حقیر حضوری در میان بگذارد تا جواب قانع کننده ای به او بدهم .هادی ژاله
شب هفتم ماه محرم بود و در مسجد عزاداری برپا بود نزدیکیهای نیمه شب بود شور و هیجانی عجیب بر مجلس حاکم بودیکی از برادران مداحی میکرد و همگی گریه میکردند در تاریکی شب کسی دستم را از پشت گرفت و سرش را به من نزدیک کرد احمد علی بود با او بیرون آمدم بدون اینکه او چیزی بگوید به راه افتاد و من هم پشت سرش، حدسم درست بود از کوچه که بیرون شدیم به طرف گلزار شهدا راه افتاد روی قبر پسر عموی شهیدش دراز کشید و سنگ قبر را در بغل گرفت از خود بیخود شده بود ناله میکرد داد میکشید و خدا را صدا میزد نیم ساعتی بیشتر ماندیم به سختی ساکتش نمودم به طرف رودخانه آنطرف گلزار شهدا رفتیم دست و صورتش را شست و مجددا به طرف گلزار شهدا آمدیم سمت چپ آرامگاه شهید محمد را متر نمود پرسیدم چرا معطلی بیا برویم فردا باید زود بیاییم حسینیه ، بدون توجه به حرف من زیر چشمی نگاهی انداخت و گفت جای خوبیه دلم میخواد وقتی میمیرم اینجا دفنم کنند . خلاصه روز موعود سر رسید احمد علی پس از دو ماه اقامت در جبهه در منطقه فاو د دعوت معبودش را لبیک گفت و به خیل شهدا پیوستو در همانجا که نشان کرده بود به خاک سپرده شد.
روحش شاد راهش پر رهرو
بسم الله الرحمن الرحیم
أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ
زمان نوشتن این نامه من در اتوبوس بودم به طرف کربلای حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام
اگر به کربلا نرسیدیم ، شما که انشا الله مشرف می شوید سلام این عاصی سرتا پا تقصیر را بحضورش عرض ادب کنید که ما پیروی از ندای حضرت سید الشهدا (ع) را که در 1400 سال قبل فرمود : هل من ناصر ینصرنی و هل من معین یعیننی، یعنی خدایا تو می دانی ما امروز عرض می کنیم لبیک یا حسین اگر ما آن روز نبودیم امروز عرض می کنیم یا حسین : ما از اولاد و زن و زندگی و آرامش گذشتیم. در در راه دین خدا و حضرت رسول از دل جان باشوق تمام عرض می کنیم ما اهل کوفه نیستیم حسین تنها بماند، دین حسین تنها بماند. برادرانم و خواهرانم یک کم فکر کنید ارزش آدم به مال هر جور یا هر طور که پیدا کرد یا زندگی خوبی دارد ارزشی ندارد آدم باید فکر کند سفر پر خطری در پیش دارد با نطق زبان نمی شود باید عمل باشد ای فرزندان عزیزم بدانید و آگاه باشید که ما عمر خودمان را گذرانده ایم مگر به قول حافظ که می گوید مگر از قضا خط امان گرفته ای .
هیچ وقت ناشکری خدا را نکنید خدا را شکر کنید و صابر باشید که خدا صابران را دوست دارد امید است همجنان باشید
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته .
امیر افضلی عبد الرضا ساکن ننیز علیا رابر بافت
مراسم کوه پیمایی آذر ماه 93 مراسم کوه پیمایی آذر ماه 93
جلسه نشست منتظران موعود پایگاه آذر 93 پیاده روی جوانان روستا دی ماه 93
ولادت پبامبر و امام جعفر صادق (ع) دی ماه 93 ولادت پبامبر و امام جعفر صادق (ع) دی ماه 93
نشست منتظران موعود بهمن ماه 93 مسابقات دارت بهمن ماه 93
مسابقات دارت بهمن ماه 93 پیاده روی جوانان روستا بهمن ماه 93
پیاده روی جوانان روستا بهمن 93 مسابقه تیر اندازی با تفنگ بادی بهمن ماه 93