ننیز علیا قم کوچک

کانون فرهنگی مسجد جامع ننیز علیا

ننیز علیا قم کوچک

کانون فرهنگی مسجد جامع ننیز علیا

ننیز علیا قم کوچک

ننیز علیا

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

۶ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

نوجوانان روستای ننیز علیا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۳۵
مادر آب

شهید احمد علی افضلی


 شب هفتم ماه محرم بود و در مسجد عزاداری برپا بود نزدیکیهای نیمه شب بود شور و هیجانی عجیب بر مجلس حاکم بودیکی از  برادران مداحی میکرد و همگی گریه میکردند در تاریکی شب کسی دستم را از پشت گرفت و سرش را به من نزدیک کرد احمد علی بود با او بیرون آمدم بدون اینکه او چیزی بگوید به راه افتاد و من هم پشت سرش، حدسم درست بود  از کوچه که بیرون شدیم به طرف گلزار شهدا راه افتاد روی قبر پسر عموی شهیدش دراز کشید و سنگ قبر را در بغل گرفت از خود بیخود شده بود ناله میکرد داد میکشید و خدا را صدا میزد نیم ساعتی بیشتر ماندیم به سختی ساکتش نمودم به طرف رودخانه آنطرف گلزار شهدا رفتیم دست و صورتش را شست و مجددا به طرف گلزار شهدا آمدیم سمت چپ آرامگاه شهید محمد را متر نمود پرسیدم چرا معطلی بیا برویم فردا باید زود بیاییم حسینیه ، بدون توجه به حرف من زیر چشمی نگاهی انداخت و گفت جای خوبیه دلم میخواد وقتی میمیرم اینجا دفنم کنند . خلاصه روز موعود سر رسید احمد علی پس از دو ماه اقامت در جبهه در منطقه فاو د دعوت معبودش را لبیک گفت و به خیل شهدا پیوستو در همانجا که نشان کرده بود به خاک سپرده شد.

روحش شاد راهش پر رهرو

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۳ ، ۱۳:۴۶
مادر آب

شهید امیر افضلی ننیز


بسم الله الرحمن الرحیم

 أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ

 زمان نوشتن  این نامه من در اتوبوس بودم به طرف کربلای حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام

اگر به کربلا نرسیدیم ، شما که انشا الله مشرف می شوید سلام این عاصی سرتا پا تقصیر را بحضورش عرض ادب کنید که ما پیروی از ندای حضرت سید الشهدا (ع) را  که در 1400 سال قبل فرمود : هل من ناصر ینصرنی و هل من معین یعیننی، یعنی خدایا تو می دانی ما امروز عرض می کنیم لبیک یا حسین اگر ما آن روز نبودیم امروز عرض می کنیم یا حسین :  ما از  اولاد و زن و زندگی و آرامش گذشتیم. در در راه دین خدا و حضرت رسول از دل جان باشوق تمام عرض می کنیم  ما اهل کوفه نیستیم حسین تنها بماند، دین حسین تنها بماند. برادرانم و خواهرانم یک کم فکر کنید ارزش آدم به مال هر جور یا هر طور که پیدا کرد یا زندگی خوبی دارد ارزشی ندارد آدم باید فکر کند سفر پر خطری در پیش دارد با نطق زبان نمی شود باید عمل باشد ای فرزندان عزیزم بدانید و آگاه باشید که ما عمر خودمان را گذرانده ایم مگر به قول حافظ که می گوید مگر از قضا خط امان گرفته ای .

 هیچ وقت ناشکری خدا را نکنید خدا را شکر کنید و صابر باشید که خدا صابران را دوست دارد امید است همجنان باشید 

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته .

 

امیر افضلی عبد الرضا ساکن ننیز علیا رابر بافت 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۳ ، ۱۵:۰۴
مادر آب

 روستای ننیز علیا   روستای ننیز علیا

مراسم کوه پیمایی آذر ماه 93                                                                            مراسم کوه پیمایی آذر ماه 93  


روستای ننیز علیا    روستای ننیز علیا

            جلسه نشست منتظران موعود پایگاه آذر 93                                            پیاده روی جوانان روستا دی ماه 93


روستای ننیز علیا    روستای ننیز علیا

           ولادت پبامبر و امام جعفر صادق (ع) دی ماه 93                                      ولادت پبامبر و امام جعفر صادق (ع) دی ماه 93


روستای ننیز علیا   روستای ننیز علیا

        نشست منتظران موعود بهمن ماه 93                                                مسابقات دارت بهمن ماه 93


روستای ننیز علیا   روستای ننیز علیا

                    مسابقات دارت بهمن ماه 93                                                پیاده روی جوانان روستا بهمن ماه 93


روستای ننیز علیا    روستای ننیز علیا

            پیاده روی جوانان روستا بهمن 93                                                 مسابقه تیر اندازی با تفنگ بادی بهمن ماه 93

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۳ ، ۰۹:۵۱
مادر آب

به اطلاع کلیه علاقه مندان و بسیجیان روستا میرساند که مسابقه دارت عصر پنج شنبه 16 بهمن ماه از ساعت 18:30 در محل حسینیه جامع ننیز علیا برگزار میگردد همچنین جمعه 17 بهمن راس ساعت 7 صبح برنامه راهپیمایی و سپس غبار روبی قبور مطهر شهدا و راس ساعت 9:30 مسابقه تیر اندازی با تفنگ بادی بر گزار میشود. از علاقه مندان دعوت به عمل می آید

کانون فرهنگی و پایگاه مقاومت بسیج روستای ننیز علیا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۲۰
مادر آب

 شهید محمد علی انصاری

ارادت به حضرت ابوالفضل (ع)

در ساعات اولیه روز عید سعید فطر بعد از اینکه پدر و مادر شهید مراسم نماز عید سعید فطر را برگزار نموده و به خانه برگشته اند کودکشان (شهید محمدعلی)بطور ناگهانی و اتفاقی بیمار شده و به حدی حالش بد  می شود که تمامی همسایگان جمع شده و می گویند که از دنیا رفته است و در این لحظه پدرم بدلیل ارادت و شناختی که از آقا ابوالفضل داشته،سریعا به وی متوسل شده و از ایشان مدد می خواهد و نذری را نیت می نماید که بعد از گذشت چند لحظه حال کودک خوب شده و به حالت عادی برمی گردد و ایشان در کمال صحت و سلامت زندگی را ادامه  میدهد ، تا روز عید سعید فطر سال1348که دوباره همان حادثه اتفاق می افتد و پدرم دوباره از حضرت ابوالفضل العباس(ع) مدد می جوید و حال ایشان بهبود می یابد و دوباره زندگی را در کمال سلامتی و تندرستی ادامه داده تا اینکه عید سعید فطر سال1349از راه می رسد و باز هم همان اتفاق می افتد واین بار سخت تر از قبل بطوری که تمام همسایگان جمع شده و ناراحت از اینکه این طفل سه ساله از دار فانی رفته است و عده ای هم روانه بهشت زهرای اطفال شده جهت حفر قبر برای این طفل! مادر شهید گریه کنان و پدر شهید با دلی شکسته ولی امیدوار به فضل خداوند ایزد منان،برای بار سوم متوسل به خدا و مولایمان ابوالفضل العباس (ع)گردیده و از ایشان مدد می جویند وهمان نذر هرساله تکرار می شود ولی این بار متفاوت تر سالهای قبل!پدرم بدین صورت نذر می نماید که حضرت آقا با لطف و عنایت خداوند بچه ام را به زندگی برگردان و شفا بده،من نیز هر سال در شامگاه عید سعید فطر به شکرانه نجات فرزندم محمدعلی و سلامتی ایشان مراسم عزاداری و روضه خوانی برای آقا ابوالفضل (ع) برپا ی نمایم،که در همان لحظه و برای بار سوم خداوند محمدعلی عزیز را نجات داده و به زندگی بر می گرداند و پدرم نیز نذر خود را ادا نموده و این امر به حول و قوه الهی هرساله با همت بلند خود شهید بزرگوار و پدرشهید که خود ازخادمین ائمه خصوصا مولایش علی (ع)میباشد‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍   برپا داشته شده تا سال1368 که دیگر محمدعلی عزیز شهید شده بودوپدرم گفت:که ما برای سلامتی این عزیز این نذر و روضه را می خواندیم و دیگر محمد علی شهید شده و امسال روضه ی این عزیز را دیگر نمی خوانیم؛قرار بر این گردید که روضه خوانده نشود و نشد .اما سال آینده یک شب مانده به روز عید فطر شهید بزرگوار محمدعلی به خواب یک زن مؤمنه و باصداقت از همسایگان آمده بود و آن خانم محترم در حال خواب از شهید سؤال کرده بود که محمدعلی شما که شهید شده اید پس اینجا چه می خواهید؟شهید پاسخ داده بود که آمده ام روضه ام را بخوانم!!!صبح زود و روز عید سعید فطر آن خانم آمده به منزل پدرم و خواب شب گذشته خود را تعریف نموده و در همان لحظه پدرم تصمیم گرفت که مراسم روضه شهید را دوباره برپا نماید و بحمدالله چنین نمود و از آن پس تاکنون بحمد وثنای ایزد منان مراسم روضه خوانی ایشان در شب عید سعید فطر برگزار گردیده و هر سال با شکوه تر از گذشته  برگزار می گردد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ بهمن ۹۳ ، ۱۱:۱۸
مادر آب